رمان مسخ اثر فرانتس كافكا در كنار اثري كه بعد از مرگ او چاپ شد، يعني محاكمه، يكي از شناختهشدهترين كارهاي اوست. مسخ داستان زندگي گرگور سامسا را روايت ميكند. او يك روز صبح از خواب بيدار ميشود و متوجه ميشود نهتنها از قطاري كه بايد براي سفر كاري خود به آن ميرسيده جامانده بلكه مشكل بزرگتري هم براي او به وجود آمده است: به يك حشره تبديلشده است. بههرحال كافكا با صراحت در متن رمان ذكر نميكند كه مرد به سوسك تبديل ميشود يا نه. اين ماجرا بهطور نمادين زندگي گذشتهي سامسا و زندگيِ حال و حاضر او را شرح ميدهد و درد و رنجش را توصيف ميكند.
اما رمان مسخ وراي فضاي تاريك و نگرانكنندهي مردي كه به حشرهي رقتانگيزي تبديلشده، پيامهاي زيادي دارد. اين داستانِ نمادين دربارهي مرد جواني است كه نانآور خانواده است و ناگهان دچار يك بيماري (تبديلشدن به يك حشره) ميشود؛ عكسالعمل خانوادهاش به اين ماجرا (اندوه، سرافكندگي، استقامت، ناسازگاري و سپس نفرت) و مرگ نهايي او كه حس «آرامش و آسودگي» را براي خانوادهاش به همراه دارد در داستان توصيفشده است. اين داستان دربارهي فردي است كه به بيمارياي دچار ميشود كه هيچ كنترلي بر آن ندارد و حتي نميداند چطور ادامه پيدا ميكند و چه تأثيري بر زندگي او و خانوادهاش ميگذارد.
در ابتداي كتاب ممكن است به نظر برسد كه گرگور سامسا و تغيير شكلي كه دچار آن ميشود، استعارهاي از بيماري سرطان و يا بيماريهايي شبيه به آن است، اما در واقع وقتي نااميديِ خانواده از شرايط و تغيير ظاهر او را بهحساب ميآوريم در احتمالات خود شك ميكنيم. بههرحال درك اين رمان برايمان آسانتر خواهد بود اگر آن را به بيماري خاصي ربط ندهيم. هرچه جنبهي انساني داستان بيشتر ميشود، درك عكسالعمل مدير گره گور، والدين او، خواهرش، خدمتكارانش و سپس سه مستأجر آنها براي خواننده آسانتر ميشود.
بااينحال، نيمهي انسانيِ داستان به خاطر اتفاقات نامعقول تا حدي محدود باقي ميماند. گرگور ناگهان بيهيچ دليل مشخصي به يك حشرهي بزرگ تبديل ميشود. كافكا هرگز دربارهي مجازات يا اينكه گرگور پيش از روزي كه به حشره تبديل شود «پسر بدي» بوده حرفي نميزند. همهي شخصيتهاي داستان ازجمله خود گرگور، واكنشي غيرمنطقي نسبت به تغيير شكل او دارند. هيچكدام از آنها نه از خود ميپرسند كه چرا ظاهر گرگور تغيير كرده، نه حتي در اولين برخورد از ظاهر او حيرت ميكنند. واكنش طبيعي در آن لحظه، ترس و شايد نااميدي است. مدير گرگور و پدرش شايد تنها كساني هستند كه ابراز ترس ميكنند اما مادرش تنها بهسادگي غش ميكند؛ كه بيان آن است كه او دچار شوك شده اما وقتي به هوش ميآيد هيچ نشانهاي از شوك و ترس در رفتارش ديده نميشود. خواهر گرگور اما اين موضوع را ميپذيرد و زن مستخدم به آنها التماس ميكند كه بگذارند ازآنجا برود.
از تغيير شكل گرگور و اثري كه روي او ميگذارد، هم ميتوان برداشتي نمادين داشت و هم خير. روند اين تغيير تمام روابطي كه ميان ذهن گرگور و بدن اوست را از بين ميبرد. درحاليكه بدنش يك حشره با تمام ويژگيهايي آن است، مغزش، مغز انسان باقي ميماند، با همان پيچيدگي در روند تفكر كه خواننده در طول كتاب آن را حس ميكند. فرد بايد گستردهتر بينديشد و دربارهي اين موضوع فكر كند كه رمان كافكا چگونه عدم ارتباط ميان مغز و بدن انسان را در روزگار مدرن نشان ميدهد. دربارهي اينكه چگونه همهي ما با مغزي زندگي ميكنيم كه ماهيتي كاملاً متفاوت با حركات بدنمان دارد و اينكه چگونه هر يك نيازهاي متفاوتي دارند و البته اين مسئله ميتواند با انتقاد و مخالفتهايي روبهرو شود. چنين چيزي طبيعت ادبيات است.
عليرغم تمام پوچيها و اتفاقات نامعقولي كه در مسخ رخ ميدهد اين اثر يكي از شناختهشدهترين رمانهاي كافكا باقي ميماند. تركيب نمادين و نامعقول اين كتاب همان چيزي است كه رمان را پيچيده و جالب ميكند. بااينهمه اين كتاب موردعلاقهي همه نيست و اين موضوع هم به روش مشابه ميتواند توضيح داده شود، هركسي علاقه ندارد كتابي شبيه مسخ را بخواند و با اين وجود اين كتاب هنوز هم ارزش خواندن را دارد. هيچوقت نميدانيد چه زمان ممكن است از مطالعهي كتابي عجيب لذت ببريد.
اولين ترجمهي اين اثر از روي نسخهي فرانسوي و به قلم صادق هدايت منتشر شده است. ترجمهي ديگر از فرزانه طاهري در سال ۱۳۶۸ توسط انتشارات نيلوفر منتشرشده كه از زبان انگليسي بوده است. ترجمهي ديگر از علياصغر حداد و از متن اصلي آلماني و توسط نشر ماهي به چاپ رسيده است.
جهت خريد هر يك از كتابها بر روي عبارت مورد نظر كليك نماييد:
كتاب مسخ-مترجم: صادق هدايت-ناشر: جامهدران,
خريد كتاب مسخ | دربارهي مسخ-مترجم: فرزانه طاهري-ناشر: نيلوفر,
كتاب مسخ و داستانهاي ديگر-مترجم: علياصغر حداد-ناشر: ماهي,
خريد كتاب مسخ و داستانهاي ديگر-مترجم: صادق هدايت | حسن قائميان-ناشر: جامي,