كتاب اميركبير و ايران
نوشتهي فريدون آدميت
كتاب اميركبير و ايران نوشتهي فريدون آدميت تاريخنگار، نويسنده و ديپلمات ايراني است. فريدون آدميت كه خود تحصيلكردهي دارالفنون است، در رساله و پاياننامهاش به موضوع اميركبير و ايران پرداخته است. او كه در سال ۱۳۲۱ از دانشكدهي حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران فارغالتحصيل شد، دو سال بعد پاياننامهاش را با مقدمهاي از محمود محمود استاد آنوقتش و در سال ۱۳۲۳ به چاپ رساند.
درگيري فريدون آدميت با شخصيت، دستاوردها و تحليل تاريخي دوران اميركبير اما در اينجا پايان نيافت و كتاب اميركبير و ايران طي ساليان مختلف و در دورهاي حدودا ۲۰ ساله، دو بار مورد بازبيني و تاليف مجدد قرار گرفت. فريدون آدميت در هر تجديدنظرش شرحي از اسناد جديدي ارائه كرد كه به كمك آنها توانسته است تصويري جامعتر و اصيلتر از اميركبير را به نمايش بگذارد. فريدون آدميت اعتقاد دارد در نوشتن اين كتاب، فارغ از تعصبات و باورهاي مرسوم، به تحليلي تاريخي و فراگير از منشها و عملكردهاي اميركبير رسيده است و در اين كتاب كه در چندين سرفصل به چاپ رسيده، توانسته است براي اولين بار نگاهي جامع داشته باشد بهتمامي جنبههاي زندگي و مسئوليتهاي اين شخصيت اثرگذار در دوران خويش.
كتاب اميركبير و ايران در ۱۰ سرفصل اصلي و در ۳۳ عنوان منتشر شده است. اين كتاب كه با فصل آغاز زندگي شروع ميشود، در ابتدا به خواستگاه و خانوادهي ميرزاتقي خان ميپردازد و سپس تصويري از دوران جواني و خوي و منش او عرضه ميكند. فصلهاي بعدي كتاب تماما به نقش بيبديل اميركبير در سياست داخلي و خارجي قاجاريه پرداخته و شامل سرفصلهايي همچون ماموريتهاي سياسي، زمامداري و امنيت داخلي است. در بخش امنيت داخلي، فريدون آدميت با تحليل عملكردها و نامهنگاريهاي اميركبير در پايان دادن به قائلههايي همچون شورش سالار در خراسان و جداييطلبيهاي سيستان و بلوچستان ميپردازد.
تصوير ذهني و پيشساختهاي كه ما از اميركبير و خدمات او داريم، در كتاب فريدون آدميت با جزئيات و اسناد تاريخي اثبات ميگردد. جايي كه در فصل اصلاحات سياسي و اجتماعي درمييابيم كه اميركبير چگونه با بازتعريف نهادهاي مالي، عدليه و امور شهري و خدمات عمومي توانسته است بنيان ايران نوين را بنا نهد. از ديگر سرفصلهاي شاخص اين كتاب ميتوان به تاثير اميركبير در دانش و فرهنگ، سياستهاي اقتصادي و مذهبي و همچنين تعاملات او با دول و قدرتهاي جهاني آن روزگار آشنا شد.
شرحي از مذاكرات بيپايان اميركبير با دولتهاي روس، انگليس، فرانسه و عثماني در اين بخش به چشم ميخورد. شايد بسياري از ما براي اولين بار در كتاب اميركبير و ايران دريافته باشيم كه اين بزرگمرد تاريخ سياسي ايران، چه تلاش بيپاياني در سامان دادن به آشفتگيهاي دوران قاجار داشته است. جايي كه بنياديترين اصول كشورداري و زمامداري در حرمسراها و گوشه و كنار كاخ تبيين ميشد.
اميركبير بر عهدنامهها و معاهدات بينالمللي بيشماري نظارت داشته و تا حد امكان و نفوذ تلاش داشته تا منافع دولت ايران در آنها لحاظ گردد. اختلافات مرزي، قراردادهاي بازگاني و كشتيراني، قراردادهاي اقتصادي و تعيين سرحدهاي مرزي تنها نمونههايي از بشمار خدمات اميركبير است. موضوعاتي كه با موضعگيريهاي منفعلانهي قاجار ميتوانست اين دوران را ننگينتر و مخربتر ازآنچه ميشناسيم، كند.
فصل آخر كتاب فريدون آدميت بانام سقوط و تباهي، پايانبخش اميركبير و ايران است. بسياري از ما براي اولين بار در اين كتاب آگاه شديم كه خبر مرگ يكي از بزرگان تاريخ ايران، تنها در حد يك جمله و آنهم در روزنامهي خود او به چاپ رسيد و تا حدود ۳۰ سال بعد نيز حرفي از اين قتل و توطئه به ميان نيامد.
در نخستين صفحات از كتاب اميركبير و ايران، يادداشتي از ربرت واتسون آمده كه در شرح اميركبير اينگونه ميگويد : « در ميان همهي رجال اخير مشرق زمين زمامداران ايران كه نامشان ثبت تاريخ است، ميرزاتقي خان اميرنظام بيهمتاست؛ ديو جانوس روز روشن با چراغ در پي او ميگشت. به حقيقت سزاوار است كه بهعنوان ( اشرف مخلوقات ) به شمار آيد. بزرگوار مردي بود. »
بخشي از كتاب اميركبير و ايران :
« دكتر پلاك مينويسد : چون امير به افزايش جمعيت مملكت علاقهمند بود، عليه بيماري آبله كارها كرد. آبلهكوبي را در سراسر ايران مرسوم ساخت، رسالهاي در اين باب از زبان انگليسي به فارسي بترجمه رسانيد و چاپ كرد، و آبلهكوباني با حقوق كافي به ولايات فرستاد. به نواحي مرزي نيز آبلهكوب رفت كه تازهواردان را آبله بكوبد. قانون آبلهكوبي كودكان همگاني و اجباري بود. كوشش رفت كه خود مردم به آن رويآورند، و به سودمندي آن پس ببرند. ضمانت اجراي قانون اين بود كه اولياي اطفالي كه در آن قصور ميورزيدند، مورد مواخذه و جريمه قرار ميگرفتند. چنانكه در محلهي دروازه نو اصفهان بچهاي از آبله مرد، و ۵ تومان از پدر او جريمه گرفتند. اين قضيه در سفر امير به اصفهان روي داد و در حقيقت چون پدر كودك تنگدست بود امير خود ۵ تومان جريمه را پرداخت كرد كه دستور دولت اجرا شده باشد. اعتضادالسلطنه دراينباره ميگويد : در سفر اصفهان روزي در چهلستون امير را برافروخته ديدم. گمان بردم كه از سرحد خبر بدي رسيده، اما معلوم شد كه فرزندان صادق رنگآميز و محمد كلهپز از بيماري آبله مردهاند. امير پس از مواخدهي آنها چون دريافت توانايي پرداخت جريمه را ندارند دستور داد كه از كيسهي خودش اين پول را به صندوق بدهند تا قانون اجرا شود. به امير گفتند اين مطلبي نبود كه اينقدر شما را مشتعل كرده بود. فرمود شاهزاده تعجب دارم كه شما شنيديد دو نفر بيجهت تلف شدند و به شما تاثير نكرد. »
اين كتاب توسط انتشارات خوارزمي منتشر شده است كه ميتوانيد آن را به راحتي از سايت فروشگاه كتاب كاواك خريداري نماييد.