آرشیو آذر ماه 1400

معرفي انواع كتاب با موضوعات مختلف

معرفي كتاب اميركبير و ايران

۱۰ بازديد

كتاب اميركبير و ايران

نوشته‌ي فريدون آدميت

كتاب اميركبير و ايران نوشته‌ي فريدون آدميت تاريخ‌نگار، نويسنده و ديپلمات ايراني است. فريدون آدميت كه خود تحصيل‌كرده‌ي دارالفنون است، در رساله و پايان‌نامه‌اش به موضوع اميركبير و ايران پرداخته است. او كه در سال ۱۳۲۱ از دانشكده‌ي حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران فارغ‌التحصيل شد، دو سال بعد پايان‌نامه‌اش را با مقدمه‌اي از محمود محمود استاد آن‌وقتش و در سال ۱۳۲۳ به چاپ رساند.

درگيري فريدون آدميت با شخصيت، دستاوردها و تحليل تاريخي دوران اميركبير اما در اينجا پايان نيافت و كتاب اميركبير و ايران طي ساليان مختلف و در دوره‌اي حدودا ۲۰ ساله، دو بار مورد بازبيني و تاليف مجدد قرار گرفت. فريدون آدميت در هر تجديدنظرش شرحي از اسناد جديدي ارائه كرد كه به كمك آن‌ها توانسته است تصويري جامع‌تر و اصيل‌تر از اميركبير را به نمايش بگذارد. فريدون آدميت اعتقاد دارد در نوشتن اين كتاب، فارغ از تعصبات و باورهاي مرسوم، به تحليلي تاريخي و فراگير از منش‌ها و عملكردهاي اميركبير رسيده است و در اين كتاب كه در چندين سرفصل به چاپ رسيده، توانسته است براي اولين بار نگاهي جامع داشته باشد به‌تمامي جنبه‌هاي زندگي و مسئوليت‌هاي اين شخصيت اثرگذار در دوران خويش.

كتاب اميركبير و ايران در ۱۰ سرفصل اصلي و در ۳۳ عنوان منتشر شده است. اين كتاب كه با فصل آغاز زندگي شروع مي‌شود، در ابتدا به خواستگاه و خانواده‌ي ميرزاتقي خان مي‌پردازد و سپس تصويري از دوران جواني و خوي و منش او عرضه مي‌كند. فصل‌هاي بعدي كتاب تماما به نقش بي‌بديل اميركبير در سياست داخلي و خارجي قاجاريه پرداخته و شامل سرفصل‌هايي همچون ماموريت‌هاي سياسي، زمامداري و امنيت داخلي است. در بخش امنيت داخلي، فريدون آدميت با تحليل عملكردها و نامه‌نگاري‌هاي اميركبير در پايان دادن به قائله‌هايي همچون شورش سالار در خراسان و جدايي‌طلبي‌هاي سيستان و بلوچستان مي‌پردازد.

تصوير ذهني و پيش‌ساخته‌اي كه ما از اميركبير و خدمات او داريم، در كتاب فريدون آدميت با جزئيات و اسناد تاريخي اثبات مي‌گردد. جايي كه در فصل اصلاحات سياسي و اجتماعي درمي‌يابيم كه اميركبير چگونه با بازتعريف نهادهاي مالي، عدليه و امور شهري و خدمات عمومي توانسته است بنيان ايران نوين را بنا نهد. از ديگر سرفصل‌هاي شاخص اين كتاب مي‌توان به تاثير اميركبير در دانش و فرهنگ، سياست‌هاي اقتصادي و مذهبي و همچنين تعاملات او با دول و قدرت‌هاي جهاني آن روزگار آشنا شد.

شرحي از مذاكرات بي‌پايان اميركبير با دولت‌هاي روس، انگليس، فرانسه و عثماني در اين بخش به چشم مي‌خورد. شايد بسياري از ما براي اولين بار در كتاب اميركبير و ايران دريافته باشيم كه اين بزرگ‌مرد تاريخ سياسي ايران، چه تلاش بي‌پاياني در سامان دادن به آشفتگي‌هاي دوران قاجار داشته است. جايي كه بنيادي‌ترين اصول كشورداري و زمامداري در حرم‌سراها و گوشه و كنار كاخ تبيين مي‌شد.

اميركبير بر عهدنامه‌ها و معاهدات بين‌المللي بي‌شماري نظارت داشته و تا حد امكان و نفوذ تلاش داشته تا منافع دولت ايران در آن‌ها لحاظ گردد. اختلافات مرزي، قراردادهاي بازگاني و كشتيراني، قراردادهاي اقتصادي و تعيين سرحدهاي مرزي تنها نمونه‌هايي از بشمار خدمات اميركبير است. موضوعاتي كه با موضع‌گيري‌هاي منفعلانه‌ي قاجار مي‌توانست اين دوران را ننگين‌تر و مخرب‌تر ازآنچه مي‌شناسيم، كند.

فصل آخر كتاب فريدون آدميت بانام سقوط و تباهي، پايان‌بخش اميركبير و ايران است. بسياري از ما براي اولين بار در اين كتاب آگاه شديم كه خبر مرگ يكي از بزرگان تاريخ ايران، تنها در حد يك جمله و آن‌هم در روزنامه‌ي خود او به چاپ رسيد و تا حدود ۳۰ سال بعد نيز حرفي از اين قتل و توطئه به ميان نيامد.

در نخستين صفحات از كتاب اميركبير و ايران، يادداشتي از ربرت واتسون آمده كه در شرح اميركبير اين‌گونه مي‌گويد : « در ميان همه‌ي رجال اخير مشرق زمين زمامداران ايران كه نامشان ثبت تاريخ است، ميرزاتقي خان اميرنظام بي‌همتاست؛ ديو جانوس روز روشن با چراغ در پي او مي‌گشت. به حقيقت سزاوار است كه به‌عنوان ( اشرف مخلوقات ) به شمار آيد. بزرگوار مردي بود. »

بخشي از كتاب اميركبير و ايران :

« دكتر پلاك مي‌نويسد : چون امير به افزايش جمعيت مملكت علاقه‌مند بود، عليه بيماري آبله كارها كرد. آبله‌كوبي را در سراسر ايران مرسوم ساخت، رساله‌اي در اين باب از زبان انگليسي به فارسي بترجمه رسانيد و چاپ كرد، و آبله‌كوباني با حقوق كافي به ولايات فرستاد. به نواحي مرزي نيز آبله‌كوب رفت كه تازه‌واردان را آبله بكوبد. قانون آبله‌كوبي كودكان همگاني و اجباري بود. كوشش رفت كه خود مردم به آن روي‌آورند، و به سودمندي آن پس ببرند. ضمانت اجراي قانون اين بود كه اولياي اطفالي كه در آن قصور مي‌ورزيدند، مورد مواخذه و جريمه قرار مي‌گرفتند. چنان‌كه در محله‌ي دروازه نو اصفهان بچه‌اي از آبله مرد، و ۵ تومان از پدر او جريمه گرفتند. اين قضيه در سفر امير به اصفهان روي داد و در حقيقت چون پدر كودك تنگدست بود امير خود ۵ تومان جريمه را پرداخت كرد كه دستور دولت اجرا شده باشد. اعتضادالسلطنه دراين‌باره مي‌گويد : در سفر اصفهان روزي در چهل‌ستون امير را برافروخته ديدم. گمان بردم كه از سرحد خبر بدي رسيده، اما معلوم شد كه فرزندان صادق رنگ‌آميز و محمد كله‌پز از بيماري آبله مرده‌اند. امير پس از مواخده‌ي آن‌ها چون دريافت توانايي پرداخت جريمه را ندارند دستور داد كه از كيسه‌ي خودش اين پول را به صندوق بدهند تا قانون اجرا شود. به امير گفتند اين مطلبي نبود كه اين‌قدر شما را مشتعل كرده بود. فرمود شاهزاده تعجب دارم كه شما شنيديد دو نفر بي‌جهت تلف شدند و به شما تاثير نكرد. »

اين كتاب توسط انتشارات خوارزمي منتشر شده است كه مي‌توانيد آن را به راحتي از سايت فروشگاه كتاب كاواك خريداري نماييد.

معرفي كتاب دختر خاكستر و هيولاي زغالي

۱۱ بازديد

كتاب دختر خاكستر و هيولاي زغالي

نوشته‌ي ‌جاناتان آكسيپر

خريد كتاب دختر خاكستر و هيولاي زغالي

كتاب دختر خاكستر و هيولاي زغالي داستاني است زيبا براي گروه نوجوانان. اين رمان نوشته‌ي ‌جاناتان آكسيپر نويسنده‌ي خلاق و محبوب اين ژانر است. داستان كتاب دختر خاكستر و هيولاي زغالي با نجات يافتن دودكش پاك‌كني آغاز مي‌شود كه خسته از زندگي و رنج‌هاي آن، قصد دارد خود را در رودخانه غرق كند. اين معجزه با صداي گريه‌ي نوزادي كه در آن اطراف رها شده بود، اتفاق مي‌افتد و دودكش پاك‌كن تا سال‌ها همچون يك موهبت الهي از اين كودك نگهداري مي‌كند. روي ديگر داستان كتاب دختر خاكستر و هيولاي زغالي اما از جايي آغاز مي‌شود كه ” نن ” نوزاد كنار رودخانه ناگاه از خواب بيدار شده و ديگر خبري از دودكش پاك‌كن نيست. نن دوران سختي را آغاز مي‌كند؛ اما گويي او تنها نيست و تكه زغالي كه كنار او است، جان گرفته و از او محافظت مي‌كند.

‌جاناتان آكسيپر در كتاب دختر خاكستر و هيولاي زغالي قدرت باور، اميد و عشق به زندگي را در تصوير زيباي جان گرفتن يك تكه زغال به ما نشان مي‌دهد. زغالي كه باور به آن حتي نن كوچك را بارها از مرگ نجات مي‌دهد. نن پس از غيب شدن دودكش پاك‌كن، همچنان كاري به جز لوله نوردي بلد نيست و زندگي او با رفتارهاي بي‌رحمانه‌ي صاحب كارش يعني كراد سخت‌تر هم شده است. داستان كتاب ‌جاناتان آكسيپر سرشار از تخيل و زيبايي‌ها و شيريني دنياي نوجوانان است. كتابي كه مي‌تواند دوباره به ما عشق به زندگي و معجزه‌ي باور داشتن به آن را نشان دهد.

اين كتاب توسط انتشارات پرتقال و با ترجمه محمدرضا شكاريان منتشر شده است كه مي‌توانيد به راحتي آن را  از سايت كتابفروشي كاواك خريداري نماييد. اگر علاقه‌مند به كتاب‌هاي داستان نوجوان هستيد، مي‌توانيد به‌وسيله‌ي ابزار كاربردي ما در سايت كاواك، هر كتابي را كه دوست داريد به‌گونه‌اي متفاوت بيابيد. كاواك‌گراف نه‌تنها ابزاري است جذاب براي يافتن كتاب موردعلاقه‌تان، بلكه دنيايي از كتاب‌هاي مشابه را هم به شما پيشنهاد مي‌كند.

معرفي كتاب تكه‌هايي از يك كل منسجم

۱۰ بازديد

 

كتاب تكه‌هايي از يك كل منسجم

نوشته‌ي پونه مقيمي

 

تكه‌هايي از يك كل منسجم، كتابي است زيبا از جستجوي پونه مقيمي در تكه‌تكه‌هاي زندگي و احوالات خويشتن. كتاب تكه‌هايي از يك كل منسجم در ۹ فصل و در يادداشت‌هايي مستقل اما به‌هم‌پيوسته و پرشمار به چاپ رسيده است. دست‌نوشته‌هاي اين كتاب در ابتدا به‌صورت شرح‌حال‌نويسي در قالب پست‌هاي اينستاگرام نويسنده بوده است. پونه مقيمي كه روانشناس باليني است، در صفحه‌ي اينستاگرامش و در مدت ۳ سال يادداشت نويسي مستري از احوالات، زندگي و دريافت‌هايش از اين دو داشته است.

كتاب تكه‌هايي از يك كل منسجم در دوره‌اي كوتاه به تجديد چاپ‌هاي متعدد رسيد و تنها كمتر از يك ماه پس از انتشار، به چاپ پنجم رسيد. شايد اصلي‌ترين علت موفقيت اين كتاب را بتوان در نثر روان و ابراز تجربه‌هاي شخصي نويسنده از زندگي روزمره‌اش دانست. جايي كه او تنها راوي اتفاقات پيرامونش نيست و از هركدام از آن‌ها در جهت يافتن خويش بهره برده است. همان‌گونه كه از نام كتاب پيدا است، پونه مقيمي قصد دارد با در كنار هم قرار دادن اين سرفصل‌ها و وقايع متعدد و يافتن تكه‌هايي از وجود خويش در آن‌ها، تصويري از يك كل منسجم به ما ارائه دهد.

اين كتاب تشكيل‌شده از بخش‌هاي كوچكي است كه پونه مقيمي با ديدگاهي روان‌شناسانه و دروني به آن‌ها نگريسته است. او در پيشگفتار اين كتاب به تقدير از مراجعينش پرداخته و اعتقاد دارد كه با ورود به دنياي زيبا و دردكشيده‌ي آن‌ها توانسته است با بخش‌هايي از وجود خود و دردها و رنج‌هاي خويش آشنا شود. پونه مقيمي اعتقاد دارد هركدام از بخش‌هاي اين كتاب ممكن است پيام‌آورنده‌ي بينشي جديد براي خواننده باشد و يا حداقل او را در مسير تفكر به احوال خويشتن وا‌ دارد.

در ۹ فصل اين كتاب و در انبوه يادداشت‌ها و پست‌هاي او، شما در هر فصل با موضوعات متنوع اما عميقي مواجه خواهيد بود. او در ابتدا از زندگي و پذيرش آن، همان‌گونه كه هست سخن مي‌گويد و سپس به ما مي‌گويد كه چگونه مي‌توان تسليم بود؛ اما بي‌تفاوت نه. در انتهاي فصل اول، پونه مقيمي از ضرورت دوست داشتن خويشتن سخن مي‌گويد و اعتقاد دارد اين مهم، اولين گام درراه تغيير شرايط به وضعيت مطلوب و مطابق با خواسته‌هاي ما است. در فصل‌هاي بعد، او از احساسات، ترس‌ها و اضطراب‌هايي مي‌گويد كه همه‌ي ما با آن مواجهيم؛ اما راهكاري در پذيرش و درك آن‌ها نداريم. كتاب تكه‌هايي از يك كل منسجم با يادداشت‌هايي در باب رابطه، شرايط پذيرش آن و همچنين تمرين‌هايي در جهت آرامش دروني ادامه مي‌يابد.

يادداشت‌هاي كتاب پونه مقيمي بسيار ساده و اثرگذار است. در اين يادداشت‌ها تكه‌هايي از وجود نويسنده، رد پايي از مراجعين او و درنهايت توصيه‌هاي پونه مقيمي كه بر پايه‌ي روانشناسي باليني است، وجود دارد. بدون شك نويسنده در اولين كتاب خود موفق شده است آنچه را از زندگي و خويشتن تجربه مي‌كند، به زيبايي به مخاطب خود منتقل كرده، گويي اين كتاب نه‌تنها تكه‌هايي از كل منسجم او است، بلكه تشكيل‌شده از عواطف، احساسات و برداشت‌هاي دروني همه‌ي ما است.

بخشي از كتاب :

« ما براي قبول اينكه بايد با بعضي آدم‌ها، موقعيت‌ها و شرايط خداحافظي كنيم، به زمان احتياج داريم. زمان بايد بگذرد. ذهن ما بايد هزاران داستان متقاعدكننده بسازد تا آرام‌آرام به لحظۀ خداحافظي نزديك شويم. به‌هرحال چه تصميم بگيريم چه همچنان خودمان را معلق نگه‌داريم، لحظه‌هاي خداحافظي فرامي‌رسند. امروز اگرنه، چند سال ديگر. حقيقت اين است كه فرار كردن به ما كمكي نمي‌كند. در خداحافظي‌ها، دردي وجود دارد، دردي پنهان، اصلاً مگر مي‌شود خداحافظي دردناك نباشد؟ اگر خيلي وقت است كه متوجه شده‌ايم به خداحافظي خاصي نزديك شده‌ايم بهتر است خودمان را گول نزنيم. بهتر است درد را به رنج تبديل نكنيم. »

« بايد بخشيد. بايد خودمان را براي تمام حماقت‌ها، انتخاب‌هاي تلخ و براي تمام بدي‌هايي كه انجام داده‌ايم ببخشيم. بخشش كه آغاز شود، ادامۀ جاده ديده مي‌شود. جاده‌اي كه هنوز مسافرش هستيم و هنوز ادامه دارد. بار گناه را كه بر زمين بگذاريم، قدم‌هايمان سبك‌تر مي‌شود. »

اين كتاب توسط انتشارات بينش نو منتشر شده است كه مي‌توانيد آن را به راحتي از سايت كتابفروشي كاواك خريداري نماييد.

اگر علاقه‌مند به مسائل روان‌شناسي هستيد، مي‌توانيد به‌وسيله‌ي ابزار كاربردي ما در وبگاه كاواك، هر كتابي را كه دوست داريد به‌گونه‌اي متفاوت بيابيد. كاواك گراف نه‌تنها ابزاري است جذاب براي يافتن كتاب موردعلاقه‌تان، بلكه دنيايي از كتاب‌هاي مشابه را هم به شما پيشنهاد مي‌كند.

معرفي كتاب گفتگو در كاتدرال

۱۰ بازديد

كتاب گفتگو در كاتدرال

اثر ماريو بارگاس يوسا


كتاب گفتگو در كاتدرال كتاب گفتگو در كاتدرال

خريد كتاب گفتگو در كاتدرال

در ميان نويسندگان امريكاي لاتين كمتر كسي پيدا مي‌شود كه در نوشتن به‌پاي ماريو بارگاس يوسا برسد. اين نويسنده‌ي ۳۸ ساله‌ي اهل پرو، در طول يك دهه فعاليت هنري توانست نگارش سه رمان بلند، دو رمان كوتاه و يك مجموعه داستان را به پايان برساند. از آنجا كه اين شش اثر به‌واسطه‌ي موضوعات و ساختاري كه دارند به نحوي به يكديگر مرتبط هستند، شايد بتوان آن‌ها را يك اثر واحد دانست؛ يكي از بزرگ‌ترين آثار داستاني در ادبيات آمريكاي لاتين امروزي. ماريو بارگاس يوسا همواره آرزو داشت تا همتاي رمان‌نويسان بزرگ قرن نوزده، يعني ديكنز و بالزاك شمرده شود؛ بااين‌حال توانايي و سبك او، او را به فلوبر و هنري جيمز شبيه‌تر ساخت. ماريو بارگاس يوسا با نوشتن اين شش اثر، فهرستي از تمامي حقايق سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي پرو را به تأليف درآورد؛ فهرستي كه بايد مورد بحث قرار گيرد.

بارگاس يوسا كاملاً از عمد تصميم گرفت كه صداي كشورش باشد. او پيرو سارتر بود و تصميم گرفت كتاب‌هايي بنويسد كه بازتاب دنياي منحط آن زمان باشد؛ دنياي آلوده‌اي كه در آن بهره‌كشي از هندي‌ها و كارگران رواج داشت، دنيايي كه قرباني امپرياليسم بيگانگان بود و بورژواي داخلي نيز با آن همدست بود. بارگاس يوسا به دليل اعتقادات اجتماعي كه داشت همواره موردحمله‌ي راست‌گرايان كشورش بود. نخستين رمان او، در حياط همان مدرسه نظامي كه در كتاب از آن بدگويي كرده بود سوزانده شد. بارگاس يوسا از حمله‌هاي چپ‌گرايان نيز در امان نبود. او جرئت كرده بود يورش شوروي را به خاك چكسلواكي زير سؤال ببرد و بعدها از رژيم سوسياليستي فيدل كاسترو به خاطر دستگيري شاعر كوبايي، هبرتو پاديلا، انتقاد كرد كه سبب شد ياران قديمي‌اش از او رو برگردانند.

اگر بخواهيم از اين ديد به او بنگريم، بارگاس از دسته‌ي نويسندگان قالب امريكاي لاتين است؛ نويسنده‌اي انقلابي و متجدد كه از اثرش براي اهدافي بزرگ‌تر بهره مي‌برد. اين تصوير تا حدي درست است. تمامي اين ويژگي‌ها در رمان جديدش، گفتگو در كاتدرال، نيز مشهود است. گفتگو در كاتدرال چشم‌اندازي است دقيق رو به پروي اواخر دهه‌ي چهل و اوايل دهه‌ي پنجاه، زماني كه رژيم ديكتاتور ژنرال اودريا مانند سرطان به جان پروي آن زمان افتاده بود. بارگاس يوسا براي بازسازي آن دوران پر از رنج از مكالماتي پي‌درپي و طولاني كه در باري به نام «كاتدرال» به وقوع مي‌پيوندند بهره مي‌گيرد.

اين مكالمات ميان مرد جواني به نام سانتياگو و راننده‌ي پدرش، آمبروسيو، شكل مي‌گيرند. سانتياگو روزنامه‌نگار جوان و پسر دون فِرمين، سياستمدار مشهور و ثروتمند است و در كل شخصيت چندان جذابي ندارد. او نماد نسل جوان پرو است كه ناخواسته خود را وارث كشوري فاسد مي‌يابند و تلاش مي‌كنند تا از پذيرفتن آن سر باز زنند اما موفق نمي‌شوند كشور را از نو بسازند؛ اين نسل جوان خوب شكايت مي‌كند اما قادر نيست كار مفيد و مؤثري انجام دهد كه سبب تغيير اوضاع شود.

دو شخصيت اصلي كتاب همان‌هايي هستند كه جذابيت‌هاي سركوبگر بورژوا را به نمايش مي‌گذارند، يعني پدر، راننده و دست راست ديكتاتور، برمودز. برمودز نماينده‌ي مردان سادومازوخيسم (كلمه‌اي كه گمان نمي‌كنم نيازي به ترجمه و توضيح داشته باشد) و نماد سران شيطان‌صفت حكومت اليگارشي امريكاي لاتين است. گفتگو در كاتدرال كتابي است كه متن آن با متن‌هاي مرسوم كتب ديگر متفاوت است؛ همان‌طور كه منتقد ادبي، امير رودريگز مونيگال مي‌گويد، اين كتاب «مجموعه‌اي گفتگو است كه تحولات تاريخي يك ملت را به رشته‌ي تحرير درمي‌آورد».

هر قسمت از مكالمه‌ي ميان سانتياگو و راننده‌ي پدرش، به سبب يگانگي موضوع، چارچوب مكالمات ديگر ميان ديگر شخصيت‌ها را پايه‌گذاري مي‌كند. نثر بارگاس يوسا در تأليف اين كتاب چنان پيچيده و سنگين است كه امكان دارد گروهي از مخاطبان را بترساند؛ مخاطباني كه همين حالا هم فاكنر را از ياد برده‌اند، از مطالعه آثار ناباكوف خودداري كرده‌اند و از صميم قلب باور دارند كه آپدايك و سائول بلو از نويسندگان همين مملكت (آمريكا) هستند. مايه‌ي تأسف است اگر نثر پيچيده و حجم زياد كتاب سبب شود افراد خود را از خواندن آن محروم كنند. اين كتاب روي نازيباي آمريكاي لاتين را به مخاطبان مي‌نماياند؛ كاري كه كمتر كتابي پيدا مي‌شود كه از پس آن برآيد.

https://www.cavack.com/

معرفي كتاب تنهاي بزرگ

۱۰ بازديد

كتاب تنهاي بزرگ

اثر كريستين هانا

معرفي كتاب تنهاي بزرگ

برخي كتاب‌ها را بايد مزه مزه كرد و خواند، برخي را اما بايد يكجا بلعيد. تنهاي بزرگ از آن كتاب‌هايي است كه بايد يكجا بلعيدش و حريصانه آن را خواند. با دربرداشتن موضوعاتي مانند عشق، سوء رفتار، نجات و رهايي، امكان ندارد آن را در دست بگيريد و از خواندنش سرمست نشويد.

ارنت آلبرايت، كهنه سرباز ويتنامي، يك‌بار ديگر كارش را از دست مي‌دهد و پس‌ از اينكه خانه‌اي در آلاسكا از يك دوست به ارث مي‌برد، تصميم مي‌گيرد به همراه همسرش، كورا و دخترش، لِني، به آلاسكا نقل‌مكان كند. خانواده آلبرايت خودشان را با كار و زندگي در آن زمين و خانه‌ي جديد وفق مي‌دهند و چم‌وخم كار را به دست مي‌گيرند. تابستان‌هاي آفتابي آلاسكا و كار در زمين دست‌به‌دست هم مي‌دهند تا اختلال اضطراب پس از حادثه‌ي ارنت كمي بهبود يابد. لني و كورا به آينده‌ي خانواده در آلاسكا خوش بينند اما طولي نمي‌كشد كه لني متوجه مي‌شود اين حال خوب پدر ادامه نخواهد داشت. مشكلات درراه‌اند. لني قد مي‌كشد و در مدرسه به پسري به نام متيو دل مي‌بندد. ادامه‌ي داستان پيرامون لني شكل مي‌گيرد. لني قد مي‌كشد و با پدر پريشان و مادر ضعيف و بي‌فايده‌اش زندگي را سر مي‌كند. داستان به‌جايي مي‌رسد كه حس حسادت ارنت به پدر متيو جايش را به نفرت مي‌دهد و ماجرا به كلاف سردرگمي تبديل مي‌شود.

كريستين هانا درست مانند شخصيت اول كتابش، لني، در دهه‌ي هفتاد ميلادي به همراه خانواده به آلاسكا مهاجرت كرد. اين نقل‌مكان به دنبال تصميم پدرش بود. او مي‌خواست به «زيباترين جايي كه بشود پيدا كرد» برود. هانا هنوز نيز با آن مكان احساس هم‌بستگي دارد. جاي‌جاي اين رمان پر است از توصيفات هانا درباره‌ي مناظر شورانگيز آلاسكا. اين توصيفات از جذاب‌ترين بخش‌هاي كتاب هستند. هانا در اين كتاب سرزميني رام نشده را يادآور مي‌شود كه هنوز روي توسعه را به خود نديده؛ سرزميني بكر و دست‌نخورده پيش از آنكه كشتي‌ها آنجا را كشف كنند. يكي از نقاط اختلاف‌آميز كتاب جايي است كه خانواده‌ي آلبرايت بايد تصميم بگيرند در خانه‌شان را به روي توريست‌ها باز كنند يا خير. خود كريستين هانا احساسات متغيري دراين‌باره داشت اما تصميم گرفت اين بخش از كتاب را زياد پيچيده نكند. در كتاب مي‌خوانيم كه ارنت تمايل دارد كار درست را انجام دهد درحالي‌كه پدر متيو، تام، باور دارد نمي‌توان مانع حضور توريست‌ها شد. درنهايت تام بابيان اين جمله ارنت را ساكت مي‌كند: من با چكمه هام خيلي بيشتر از تو رو زمين آلاسكا راه رفتم.»

«من فكر مي‌كنم آلاسكا به‌قدري شما را تسخير مي‌كند كه يا توان دل كندن از آن را نداريد، يا توان ماندن در آن را. يكي از چيزهايي كه در اين كتاب به آن اشاره مي‌كنم اين موضوع است كه در آلاسكا مردم يا به دنبال چيزي هستند و يا دارند از چيزي فرار مي‌كنند.»

كريستين هانا رمان ديگري نيز بانام «بلبل» به چاپ رسانده. بعد از رمان بلبل، هانا رمان ديگري را آغاز كرد اما هرگز به اتمام نرسانيد. بعد از انتشار بلبل، هانا همواره به دنبال انتخابي بود كه ادامه‌ي راه موفقيت رمان پيشينش باشد. هانا در مصاحبه‌اش با مجله‌ي ريدرز دايجست مي‌گويد: دغدغه‌ي اصلي‌ام اين بود كه مي‌خواستم چيزي بنويسم كه نشود آن را با بلبل مقايسه كرد. چيزي كه كاملاً متفاوت باشد و در نوع خودش منحصربه‌فرد. اين قضيه سبب سردرگمي‌ام شد و درنهايت كتابي را كه نزديك به دو سال برايش وقت گذاشته بودم رها كردم. آن كتاب نه‌تنها كاملاً تاثيرگرفته از رمان بلبل بود، بلكه با چيزي كه در ذهن داشتم تفاوت بسياري داشت.

آن داستان در واقع در آلاسكاي امروزي شكل مي‌گرفت. هانا آن را رها كرد و از ابتدا شروع به نوشتن كرد و نتيجه‌اش شد رمان تنهاي بزرگ. اين رمان نيز مانند رمان بلبل از زبان سوم شخص روايت مي‌شود و دو شخصيت لني و متيو را در مركز توجه قرار مي‌دهد. غم زيادي اين رمان را احاطه كرده اما همين اندوه يكي از فاكتورهاي جذاب اين اثر است. گرچه كتاب حجم بالايي دارد اما اتفاقات به‌سرعت پيش مي‌روند و درنهايت خواننده را شگفت‌زده مي‌كنند. عنوان اين كتاب در اصل از يك شعر در وصف تنهايي و زيبايي آلاسكا الهام گرفته‌ شده است.

كريستين هانا در مصاحبه با مجله‌ي بوك پيج اعلام كرد كه عنوان كتابش را از شعري كه پدرش در كودكي براي او مي‌خوانده الهام گرفته است. اين شعر «شليك به دَن مك گرو» نام دارد و از آثار رابرت دابليو سرويس است. طبق گفته‌ي مجله‌ي بوك ليست، هانا در رمانش زيبايي و خطر آلاسكا را به رخ مي‌كشد و تصويري خيره‌كننده از يك خانواده‌ي بحران‌زده و جامعه‌اي در شرف تغيير مي‌سازد. لايبرري ژورنالز درباره‌ي او چنين مي‌نويسد: طرفداران كريستين هانا به‌ طور قطع از دقت داستان و رابطه ناگسستني ميان مادر و دختر لذت خواهند برد.

اين كتاب، توسط آفاق زرگريان ترجمه و كتاب‌سراي تنديس آن را چاپ كرده است.

مشاهده و خريد كتاب از  : https://www.cavack.com/Item/19159

معرفي كتاب بيوه‌ها

۱۱ بازديد

كتاب بيوه‌ها

اثر آريل دورفمن

خريد كتاب بيوه‌ها

ولاديمير آريل دورفمن، نويسنده‌ي آمريكاي تبار اهل شيلي، رمان‌نويس، نمايشنامه‌نويس، مقاله‌نويس و استاد دانشگاه و همچنين فعال حقوق بشر است. دورفمن از سال ۲۰۰۴ شهروند رسمي آمريكا بوده و در دانشگاه دوك به تدريس ادبيات لاتين مشغول است. رمان «بيوه‌ها» از آثار دورفمن و در باب ظلم ستم حاكم بر كشور شيلي است. گرچه داستان خود رمان در كشور يونان و در زمان جنگ جهاني دوم به وقوع مي‌پيوندد، او رمانش را با مقدمه‌اي آغاز مي‌كند و در آن مستقيماً به مسائل سياسي كشور شيلي مي‌پردازد. خشم و نارضايتي كه در اين رمان از آن گفته‌شده مختص به يك‌زمان و يا مكان خاص نيست. اين كتاب از عمد به‌گونه‌اي نوشته‌شده كه براي تمامي زمان‌ها و كشورها صدق كند.

سوفيا آنگلس، زني سالخورده و سرپرست خانواده و اهل روستايي در يونان است. ارتش پدر، شوهر و دو پسر او را به جرم شورش دستگير كرده است. در حقيقت ارتش تمام مردان دهكده را تنها به جرم «پرسش» با خود برده و آن‌ها ديگر هرگز بازنگشته‌اند. روزي نيست كه جسد مردي را در رودخانه پيدا نكنند؛ اجساد بادكرده كه هويتشان قابل‌تشخيص نيست و ارتش در تلاش است همه‌ي آن‌ها را پنهان كند و از بين ببرد تا از اين كشتار بي‌رحمانه كوچك‌ترين اثري بر جا نگذارد. در اين ميان، همه‌ي ۳۷ زن روستا كه در كتاب با عنوان «بيوه‌ها» از آن‌ها يادشده است، تصميم مي‌گيرند اعلام كنند كه اجساد از خويشان آن‌ها است و به‌اين‌ترتيب نقشه‌هاي ارتش را نقش بر آب مي‌كنند.

اين اقدام همگاني و پافشاري بيوه‌ها بر ادعايشان از ديد افسر مربوطه يك «حمله‌ي عصبي همه‌گير» بيش نيست. نيروهاي پليس باور دارند كه امكان ندارد بتوان اجساد را شناسايي كرد وزنان همچنان اصرار مي‌ورزند كه اين اجساد، عزيزان آن‌ها هستند و اجازه مي‌خواهند تا اجساد را دفن كنند. اين موضوع سبب ايجاد كشمكشي ميان پليس و بيوه‌ها مي‌شود؛ كشمكشي كه جاي خود را به جنگي بر سر قدرت، ميان عشق و مقام و شرف مي‌دهد. گرچه افسر زنان را دست‌كم مي‌گيرد اما طولي نمي‌كشد كه اين ماجرا اعتبار و آبرويش را به خطر مي‌اندازد.

دورفمن ۳۷ زن را در لباس سياه كنار هم قرار مي‌دهند تا تصويري قدرتمند را در ذهن مخاطب خلق كند؛ تصويري كه بوي تعفن شكنجه و خفت پنهاني را به‌خوبي بتوان از آن حس كرد. دورفمن در پايان آنچه در ذهنش مي‌گذرد را بي‌پرده بيان مي‌دارد. «به يك نفر دستور داده بودند كه اجساد را در رودخانه بيندازد. اجساد همراه آب حركت مي‌كردند و بعد، شايد برحسب‌تصادف، از چاه فاضلاب و آبراه‌ها و كنار جاده‌ها سر درمي‌آوردند؛ و آن‌ها آن‌قدر به كشتن ادامه مي‌دادند كه ديگر كسي نباشد بپرسد كه اين جسدها از كجا آمده‌اند، چه كسي آن‌ها را اينجا رها كرده، چرا، چطور و تا كي قرار است اين كشتار ادامه داشته باشد؟»

معرفي كتاب شدن

۱۰ بازديد

 

كتاب شدن اثر ميشل اوباما

نژاد، ازدواج و روي ناخوشايند سياست

 

خريد كتاب شدن

اين شرح‌ حال آفاق جديدي از رشد و تربيت وي در جنوب شيكاگو و پستي‌وبلندي‌هاي زندگي مشتركش با باراك اوباما را آشكار مي‌كند.

اجازه بدهيد پيش از آنكه بگويم چقدر به ميشل اوباما علاقه دارم، بگويم از چه جهت با او مخالفم. بانوي نخست پيشين آمريكا زني است كه قادر است شما را در موضعتان نسبت به آنچه به‌شدت مخالفش بوديد، به شك بيندازد. اول‌ از همه، همين موضوع «بانوي اول»؛ فكرش را بكنيد، اين مفهوم براي فمينيست‌ها و يا هر فردي كه به‌صراحت طرفدار برابري حقوق زن و مرد است، مفهوم آزاردهنده و غيرقابل قبولي است. بنا به تعريف، بانوي نخست بودن به اين معنا است كه زن صرف‌نظر از اين‌كه چه شخصيت باشكوه و پيچيده‌اي دارد، چه موفقيت‌هاي چشمگيري داشته و يا با چه مشكلاتي دست‌وپنجه نرم كرده است، به‌زور خود را در مقامي قرار دهد كه كاملاً وابسته به مردي است كه با او ازدواج‌كرده.

هرگز نگفته‌اند كه نقش بانوي نخست دقيقاً چيست؛ بنا به اعتقاد من، اين به اين دليل است كه در اين صورت بايد به اين حقيقت ناجور اعتراف كنند كه وجود بانوي نخست صرفاً به دليل وجهه‌ي خوبي است كه به شوهرش مي‌بخشد. وجود بانوي اول هم از ارزش‌هاي مردسالارانه نشئت مي‌گيرد و هم آن را تشديد مي‌كند و اين‌گونه است كه در اين دنيايي كه هنوز چشم ديدن سلطه‌ي خانم‌ها را ندارد، بانوان اول ناچارند خود را پشت پرده پنهان كنند تا همسرشان خوب به چشم بيايد و دست از موفقيت‌هايشان بكشند تا مبادا بيشتر از رئيس‌جمهور توي چشم باشند.

ميشل اوباما بزرگ‌ترين بانوي اول آمريكا است و درعين‌حال راوي رؤياي آمريكايي است كه خود مسئله‌ي ديگري است. اگر از ديد سياه‌پوستان به اين موضوع نگاه كنيم مي‌بينم كه موضوع مسئله‌داري است، زيرا همان‌طور كه مالكوم ايكس مختصر و مفيد بيان كرده بود، «من هيچ رؤياي آمريكايي نمي‌بينم، من يك كابوس آمريكايي مي‌بينم». وظيفه‌ي ميشل اوباما روايت رؤياي آمريكايي آينده گذشته بود و براي سياه‌پوستان آمريكا كدام بخش تاريخ اين كشور خاطره‌انگيز است؟ وحشت بردگي و تبعيض نژادي؟ يا مبارزه‌ي طولاني و پر از درد براي دستيابي به حقوق شهروندي؟ و يا اوضاع بد اقتصادي و نژادپرستي كه همگي ناديده گرفته شدند؟

اما درست ميان همين آشفتگي‌هاست كه ميشل اوباما مي‌درخشد و در برابر درخشش او نمي‌توان مقاومت كرد. ميشل اوباما در كتاب شدن، نخستين كتابي كه داستان او را از ديد خودش تعريف مي‌كند، بيان مي‌كند كه زندگي او نوعي كيمياگري است. او خاطرات دوران كودكي وزندگي در جنوب شيكاگو را با همان سرحالي مخصوص آمريكايي‌ها به ياد مي‌آورد؛ خانواده‌ي صميمي چهارنفره و آپارتماني يك‌خوابه در طبقه‌ي بالا و خاله رابي، معلم پيانوي او كه در طبقه‌ي پايين زندگي مي‌كرد. خانواده‌ي او سخت كار مي‌كردند تا سروساماني به زندگي‌شان بدهند.

اگر ميشل اوباما انگليسي بود، داستان زندگي او تبديل مي‌شد به داستان اختلاف طبقاتي. او خودش معتقد است كه در سال‌هاي ابتداي ازدواج، زني ستيزه‌جو بوده است. بعدها كه براي نخستين بار دوشادوش همسرش در عرصه‌ي سياست به مبارزه پرداخت، از لحظه‌اي گفت كه متوجه شده بود مهم‌ترين كاري كه بايد انجام دهد اين است كه اين داستان را با ديگران به اشتراك بگذارد، با «افرادي كه گرچه رنگ پوستشان با من متفاوت بود اما مرا به ياد خانواده‌ام انداختند؛ با كارگران پستي (پدربزرگ ميشل) كه رؤياهاي بزرگي در سردارند، درست همان‌طور كه دَندي (پدربزرگ ميشل) رؤياهاي بزرگ داشت؛ با معلم‌هاي پيانويي مانند رابي كه جامعه برايشان اهميت دارد؛ با مادران خانه‌داري مانند مادرم كه در انجمن اوليا و مربيان فعاليت مي‌كردند؛ كارگران يقه آبي مانند پدرم كه حاضر بودند براي خانواده‌شان هركاري بكنند. من نيازي به تمرين و يادداشت كردن اين‌ها نداشتم، من فقط همان چيزي را كه صادقانه احساس مي‌كردم به زبان آوردم.»

تا نهيسي كوتس، نويسنده‌ي آمريكايي دريكي از اين گردهمايي‌ها حضور داشت و توصيف ميشل اوباما از «جواني ايده آلش» چنان او را غافلگير كرد كه «تقريباً او را با يك سفيدپوست اشتباه گرفت». تا نهيسي كوتس در كتاب «ما هشت سال در قدرت بوديم» ميشل اوباما را به «كارگر باراندازي» تشبيه مي‌كند كه «دل‌تنگ محله‌اي قديمي است كه سال‌ها پا به آن نگذاشته است». او اظهار داشت كه «در تمام عمرم سياه‌پوستان زيادي ديده‌ام و هرگز نشنيدم هيچ‌يك از آن‌ها جواني‌اش را دوراني «ايدئال» به ياد آورد».

«در كتابي كه اخلاق يكي از اركان اصلي آن است، سياست تنها موضوعي است كه ميشل اوباما به خود اجازه مي‌دهد آزادانه به آن بي‌احترامي كند»

 اما اين عشق به دوران كودكي و جواني مانع از بروز احساس رنج و نا عدالتي نمي‌شود؛ احساسي كه ممكن نيست كسي آمريكا را نظاره كند و متوجهش نشود. محله‌اي كه ميشل اوباما در آن قد كشيد به يكي از مقاصد مهاجرت سفيدپوستان بدل شد و به‌كلي تغيير كرد و بعدها، «اوضاع زير آسياب فقر و اعمال خشونت‌آميز گروهك‌ها روبه وخامت گذاشت». اولين بار برادر عزيزش كرِيگ سبب شد او با پليس برخورد داشته باشد و همان اولين برخورد به او آموخت كه «رنگ پوستمان ما را آسيب‌پذير كرده است». تجربه پي‌درپي تبعيض به‌مرور در خانواده‌ي او «تخم خشم و بي‌اعتمادي كاشت».

اكثر گفته‌هاي ميشل اوباما درباره‌ي نژاد و قوميت و مسائل مربوط به آن حرف‌هاي خود او نيستند، بلكه سخنان گزارشگرها و مفسراني هستند كه سعي كردند از سياه‌پوست بودن او عليهش استفاده كنند. «شايعات و خبرهاي تحريف‌شده هميشه به‌وضوح حاوي پيامي درباره‌ي نژاد بودند كه مثلاً مي‌خواستند پوشيده به آن اشاره كنند و هدفشان اين بود كه عميق‌ترين و پست‌ترين نوع ترس را در دل رأي‌دهندگان بيندازند. نگذاريد اين رعيت‌هاي سياه برنده شوند.» او عبارت «زن سياه عصباني» را و آن زمان كه «يكي از اعضاي كنگره… هيكلش را مسخره كرد» به‌خوبي به ياد دارد.

اين كتاب اما با لحن باوقاري كه دارد براي بيان بسياري از گفتني‌هاي خجالت بار مجالي باقي نمي‌گذارد. براي مثال مجله‌ي نيويوركر روي جلدش تيتر زد «پلنگ سياه مسلح»، اخبار تايم فاكس او را «ماما كوچولو» ي باراك اوباما خواند و پيش‌تر نيز بازي‌هاي سياسي چون «ملكه‌ي مرفه» و «اگر سياهان از مسببان اصلي مشكلات آمريكا هستند پس چطور يكي از آن‌ها مي‌تواند راه‌حل اين مشكلات باشد؟»

با مطالعه‌ي كتاب اين احساس به شما دست مي‌دهد كه او را حتي از خودش هم بهتر مي‌شناسيد. حمله‌هاي او به سياست و اين حقيقت كه او هرگز خواستار كانديد شدن براي انتخابات نيست در سياسي بودن كتاب تغييري ايجاد نمي‌كند. مشكل بشود از آن زمان كه از او درباره‌ي سختي‌هاي رقابت سياسي همسرش پرسيدند و او جواب داد: اين سختي‌ها در مقايسه با جايي كه ما از آن آمديم هيچ‌اند، چيزي نگفت. باراك اوباما مشروعيت خود ميان سياه‌پوستان را وامدار ميشل بود؛ زني كه در فرهنگ افريقايي-امريكايي و تاريخ جنوب ريشه دوانده بود و همه اين‌ها را از بدو تولد چنان شناخته بود كه گويي در او تنيده شده‌اند. شدن، كتابي است كه تجربيات او را در مواجهه با مردسالاري و تبعيض نژادي شرح مي‌دهد؛ تجربياتي كه قطعاً تكرار خواهند شد.

معرفي كتاب الينور آليفنت كاملاً خوب است

۱۰ بازديد

كتاب الينور آليفنت كاملاً خوب است

اثر گيل هانيمن

خريد كتاب الينور آليفنت كاملاً خوب است

زندگي انساني بيگانه، از كشته‌مرده‌ي ستاره‌هاي پاپ بودن تا به‌تنهايي غذا خوردن، همگي به‌وضوح در اين رمان به تصوير كشيده شده‌اند. اين رمان در يك مسابقه‌ي نويسندگي كشف شد و تاكنون سرتاسر دنيا فروش بي‌نظيري داشته است. اگر تبديل‌شدن به يك ژيمناست حرفه‌اي، بالرين و يا نوازنده‌ي ويولن از سنتان گذشته است، هنوز شانس اين را داريد كه نويسنده شويد. كتاب پيش رو رماني است كه در مسابقه‌ي نويسندگي كشف شد و نويسنده‌اش در چهل و اندي سالگي تصميم به نوشتنش گرفته است. پس ممكن است! نمي‌دانيد مطالعه‌ي اين رمان چه لذتي دارد. در تمام طول داستان شخصيت اصلي، الينور، كاملاً واقعي حس مي‌شود؛ انگار كه تمام مدت انتظار مي‌كشيده تا به او توجه شود.

در هر اداره يا شركتي يك «الينور» هست. آن‌هايي كه كمي عجيب‌اند، كيسه‌هاي پلاستيكي جمع مي‌كنند و از هر عمل جمعي‌اي گريزان‌اند. آن‌هايي كه تا مجبور نباشند يك كلمه از دهانشان بيرون نمي‌آيد و خانه و زندگي‌شان تنها چيزي است كه به آن فكر مي‌كنند و گاهي نيز انسان‌هاي نامهرباني هستند. موجوديت الينور ساده، بانظم و ترتيب و درعين‌حال، پوچ است. او هرروز هفته كار مي‌كند، جمعه‌شب به خانه مي‌رود، پيتزا مي‌خورد، يكي دو بطري ودكا مي‌نوشد و با هيچ‌كس حرف نمي‌زند تا دوشنبه صبح از راه برسد و دوباره روز از نو، روزي از نو.

جالب است كه كتاب‌هاي زيادي درباره‌ي جنون، فراموشي و ديگر بيماري‌هاي رواني نوشته‌شده و حالا مدتي است كه تمام توجه‌ها روي موضوع «تنهايي» است. تنهايي يكي از بزرگ‌ترين بلاهاي عصر ماست؛ عصري كه نهايت خوش‌گذراني مردم با يكديگر وقت گذراندن در فضاي مجازي است. تنهايي الينور دلايل بسياري دارد كه با پيش رفتن در رمان يكي‌يكي آشكار مي‌شوند؛ مانند اين مسئله كه تنها مشكل الينور نداشتن فعاليت اجتماعي است يا اينكه ايراد ديگري دارد؟ با جلو رفتن داستان اين سؤال نيز پاسخ خود را مي‌يابد و تصور ما از رفتار صحيح اجتماعي به‌تدريج كمرنگ و كمرنگ‌تر مي‌شود.

الينور درعين‌حال زن جالب و خنده‌داري است. در اين قسمت الينور از ليوان محبوبش مي‌گويد: چند سال پيش از يك فروشگاه خيريه خريدمش. رويش عكس يك مرد صورت گرد است كه ژاكت قهوه‌اي تنش كرده و بالاي سرش با خط عجيب‌وغريب زرد نوشته‌شده: نهايت آمادگي! نمي‌فهمم منظورش چيست اما ودكاي زيادي تويش جا مي‌شود و ديگر لازم نيست مدام ليوان را پركنم. اين رمان چيزي است ميان كتاب «اعجوبه» اثر آر. جي. پلاچيو و «جوديت هرن» اثر برايان مور، اما جالب‌تر. شخصيت‌هاي داستان نه خوب‌اند و نه بد و خبري هم از بازي‌هاي ادبي نيست.

شخصيت‌ها درست شبيه همان مردم دوروبرمان هستند. مهرباني تأثيرگذارترين احساس است. اگر اولين باري كه الينور به آرايشگاه مي‌رود و آخر كار به آرايشگر مي‌گويد «ممنون كه خوشگلم كردي!» گريه نكنيد، مشخص مي‌شود قلب و احساس نداريد. اين داستان روايتي است مملو از يك غم عميق، گرم و ناگفته. اين رمان كاري مي‌كند بخواهيد يك مهماني بگيريد و همه‌كساني كه مي‌شناسيد را دعوت كنيد و تك‌تكشان را در آغوش بگيريد؛ حتي كسي كه همه فكر مي‌كنند كمي عجيب‌وغريب است!

كتاب الينور آليفنت كاملا خوب است، نوشته‌ي گيل هانيمن است كه اولين بار در سال ۲۰۱۷ منتشر شد.اين كتاب توسط آرتميس مسعودي ترجمه و نشر آموت آن را چاپ كرده است.

مشاهده و خريد كتاب اينترنتي از cavack.com

خريد كتاب دايي جان ناپلئون

۱۰ بازديد

دايي جان ناپلئون

خريد كتاب دايي جان ناپلئون

نوع كالا: عمومي

پديد‌آورنده: ايرج پزشك‌زاد

موضوع: داستان ايران

ناشر: فرهنگ‌ معاصر

بازه سني: بزرگسالان

زبان: فارسي

قطع: پالتويي

نوع جلد: گالينگور

سال انتشار: 1400

نوبت چاپ: 5

وزن: 516 گرم

تعداد صفحات: 696

چند نظر از ديگران درباره دايي جان ناپلئون نسلسل موقعيت‌هاي مضجك و ديالوگ‌هاي خنده‌آور، كه نويسنده به‌وفور از آن‌ها بهره برده است، خواننده را به ياد گو گول و «خنده در ميان اشك‌هاي نامرئي» او مي‌اندازد. و اين، نه‌تنها به خاطر آن است كه مثلاً جنجال منازعه خانوادگي بر سر يك «صداي مشكوك» شباهتي به خصومت جاودانه ميان ايوانويچ و ايوان نيكيفورويچ دارد، بلكه در اين رمان عوامل بسيار ديگري يادآور اين جمله پايان داستان‌گو گول است كه: «آقايان، زندگي در اين دنيا چه ملال‌انگيز است!» (از مقدمه نويسنده روس، ميخائيل گورگانتسف، بر ترجمه روسي) وجود چنين رماني در ادبيات ايران، به حد اعلي كميك و مبتكرانه، مملو از شخصيت‌هاي به‌يادماندني در كشاكش زد و خورده‌هاي مضحك ممكن است خواننده غربي را، كه عادت كرده با شنيدن نام ايران به ياد صحنه‌هاي جدي بيفتد، دچار شگفتي كند. حال آن‌كه در خود ايران اين رمان شايد شناخته‌ترين و محبوب‌ترين داستاني باشد كه پس از جنگ جهاني دوم در اين كشور نوشته‌شده است.

معرفي كتاب آدمكش كور

۱۰ بازديد

كتاب آدمكش كور

اثر مارگارت اتوود

خريد كتاب آدمكش كور

مارگارت اتوود در رمان جديدش باري ديگر ثابت مي‌كند كه در خلق داستان‌هاي غني و پيچيده از روايات چندلايه استاد است. او براي اين منظور به‌خوبي از ظرفيت‌هاي زبان، فلش بك‌ها، زمان‌بندي‌هاي بي‌شمار و سير نامشخص و سراسر ابهام بهره مي‌گيرد و بااستعداد داستان‌سرايي خود خواننده را تسخير مي‌كند. «آدمكش كور» از آن دست داستان‌هايي نيست كه بشود به‌سادگي آن را كنار گذاشت. عليرغم حجم كتاب و اتفاقات غيرمنتظره‌اي كه صبر مخاطب را مي‌آزمايند، اين كتاب در ايجاد آن تأثير عاطفي كه قولش را داده بود چندان خوب عمل نمي‌كند.

در ابتداي رمان به چند سرنخ برمي‌خوريم كه نشان مي‌دهد در اين كتاب نيز اتوود همان روش معرفي سابق را در شناساندن شخصيت اولش به مخاطب پيش‌گرفته است. آيريس چِيس گريفِن، درست مانند قهرمان رمان‌هاي «نكات بيروني» و «چشم‌گربه»، سفري را به گذشته آغاز مي‌كند؛ اما نه سفري واقعي كه سفري ادبي؛ آيريس مصمم است پيش از آنكه بيماري قلبي‌اش بر او فائق آيد داستان زندگي‌اش را روي كاغذ بياورد و اميدوار است اين كار موجب شود با نوه‌اش، سابرينا، آشتي كند و دوباره دل او را به دست آورد. او در داستان‌نويسي بي‌تجربه است و داستانش سكته‌هاي بسياري دارد اما او فصل‌هايي از رمان خواهرش را نيز در آن جا مي‌دهد. خواهر آيريس، لارا، رماني نوشته بود كه در دهه‌ي چهل ميلادي بعدازآنكه لارا خودش را از پل به پايين پرت كرد و به زندگي‌اش خاتمه داد به چاپ رسيد.

اين كتاب كاري فراتر از به شهرت رساندن لارا انجام داد. انتشار كتاب سبب شد تا لارا ميان مردم به يك شهيد بدل شود. حالا كه آيريس در حوالي هشتادسالگي‌اش به سر مي‌برد و لنگ‌لنگان در شهري كه خواهرش در آن بزرگ‌شده بود گشت‌وگذار مي‌كند، هنوز هم هستند زنان جواني كه بر سنگ مزار لارا گل مي‌گذارند و يا عكس او را در خانه خود نگه مي‌دارند.

شهرت رمان نه به سبب جوان‌مرگ شدن نويسنده‌ي آن است و نه به سبب لكه‌ي ننگي كه بر دامان خانواده بوده است (خواهران چِيس هردو از خانواده‌اي كارخانه‌دار و ثروتمند بودند؛ و خود آيريس در زمان انتشار كتاب، همسر يكي از برجسته‌ترين تاجران آن زمان بود و شوهرش شانس اين را داشت كه سياستمدار بزرگي بشود). از بخشي از كتاب مي‌توان دريافت كه عشق نيز در كتاب لارا جايي دارد؛ عشقي پنهاني كه عشاق را وامي‌دارد از دست تعقيب‌كنندگان بي‌نام‌ونشان از نيمكت پارك به اتاق‌هاي اجاره‌اي پناه ببرند. مي‌توان از داستان چنين برداشت كرد كه دختر در اسارت نوعي رژيم محلي است و پسر هم تحت تعقيب است و هرلحظه ممكن است دستگير شود. طي ملاقاتشان، آن‌ها به جهاني تخيلي پا به فرار مي‌گذارند و از اين راه سعي بر آسوده كردن خاطر يكديگر دارند؛ اين جهان خيالي سياره‌ي زيكرون نام دارد. در گوشه‌اي از داستان تخيليِ آن دو، آدمكشي كه در اثر كار اجباري در قالي‌بافي بينايي‌اش را ازدست‌داده دختر باكره‌اي را كه زبانش را به‌منظور قرباني كردن بريده‌اند، نجات مي‌دهد.

همان‌طور كه آيريس با كنايه مي‌گويد، اين داستان به مذاق زنان و گروه‌هاي كتاب‌خواني خوش مي‌آيد و به‌راستي‌كه اين داستان علمي تخيلي كه عشاق سرهم كردند طنين‌انداز وضعيت خود آن زنان و چيزهايي است كه آيريس درباره‌ي كودكي و بزرگ‌سالي مصيبت‌بار خود و خواهرش تعريف مي‌كند. موضوعات بي‌شماري هستند كه نويسنده مي‌تواند به كار گيرد و آتوود به ناتواني و ضعف مخفيانه داستان سرودن مي‌انديشد؛ به نژاد، پول، عشق و تمام چيزهايي كه سرنوشت زني را به مردي گره ميزند و در همين حال اين رشته‌هاي بيشمار را براي تنيدن تار پود اين فرش به هم بي بافد.

آنچه آتوود در آن به موفقيتي باشكوه مي‌رسد، كاوش در كودكي است؛ قلمروي كه در رمان «چشم‌گربه» چنان مؤثر به كندوكاو در آن مي‌پردازد كه آن را به‌يادماندني مي‌سازد. در اين كتاب ما در زندگي اين دو خواهر و آويليون، عمارت مهيب محل زندگي‌شان سرك مي‌كشيم و وحشت و قوت كودكي ترسناكشان را به تماشا مي‌نشينيم؛ عمارتي كه مادرشان زير سقفش در اثر زايمان جان خود را از دست داد، پدرشان در برجكش خود را با شيشه ويسكي خفه كرد و معلم‌هاي سرخانه‌اش كه يكي پس از ديگري سعي داشتند حساب ديفرانسيل را در مغزشان فروكنند.

شرايط كودكي اين دو خواهر سبب شد تا هركدام راهي متفاوت اما مختوم به فنا را در پيش گيرند و آتوود در به تصوير كشيدن اين شرايط فوق‌العاده عمل مي‌كند. آيريسِ واقع‌بين خود را وادار مي‌كند تا تن به ازواج دهد و خود را در سكوت فدا كند؛ لاراي خود‌سر به متافيزيك علاقه‌مند‌است و باخدا چانه مي‌زند تا فقدان و خرابي‌هاي آينده را از خود دورنگه دارد. خالق اين دو شخصيت به‌خوبي با عشق و نفرت آشناست و رابطه‌ي بين اين دو را به‌گونه‌اي خلق مي‌كند كه از رقابت ساده ميان دو خواهر فراتر رود و به فضاي آموزنده‌ي استقلال دوطرفه پا بگذارد.

در زمان حال اما كه آيريس داستانش را پيش مي‌برد، آن را با حضور دو جاسوس عجيب‌وغريب كه به درون ديوارهاي آويليون و خانواده نفوذ مي‌كنند به ملودرامي تمام و كمال تبديل مي‌كند.

آتوود همواره در پي فروپاشي و براندازي انواع سبك‌ها بوده است، پس جاي تعجب نيست اگر حماسه‌ي خانوادگي‌اش مخلوطي از داستان علمي تخيلي و داستاني جنايي با سرنخ‌هايش و پر از تكه‌هاي گذشته و حاوي داستاني عاشقانه باشد. ابتكار آتوود تركيب اين سبك‌ها است و او مي‌داند چگونه فضاي داستان را مديريت كند. آتوود از اين طريق سعي دارد بر دلايل مهيب سرپوش بگذارد چراكه تجربيات اين دو خواهر در اثر تحولات سياسي و اجتماعي تنها براي عده‌ي اندكي ملموس و آشناست؛ آتوود هم‌زمان سعي دارد تا از گذشته‌ي مكتوم اين خانواده سر درآورد.

اين رمان اين بحث را به دنبال دارد كه استفاده از تخيل، فوايد و زيان‌هاي خود را دارد. تخيل مي‌تواند بر ذات نويسندگي پرده‌ي ابهامي بيندازد و نگارش رمان را به قمار بدل كند. درنهايت، چيزي كه پيش روداريم داستاني است كه شخصيت اصلي‌اش غايب است. اگر آتوود اين شخصيت را به‌كلي محو نمي‌كند به اين دليل است كه او در داستان‌نويسي، جادويي مخصوص به خود دارد. آتوود داستان‌هايش را بر پايه‌ي پوشيدگي و رمز و راز بنا مي‌كند و اين جادوي اوست. در اين كتاب او ما را اندكي نزديك‌تر مي‌برد تا از نزديك شاهد اين جادو باشيم.