كتاب اگزيستانسياليسم و اصالت بشر
نوشتهي ژان پل سارتر

كتاب اگزيستانسياليسم و اصالت بشر
اگزيستانسياليسم يا مكتب انسانيت نوشتهي ژان پل سارتر نويسنده، منتقد و فيلسوف بزرگ فرانسوي در قرن بيستم است. اگزيستانسياليسم از واژهي اگزيستانس به معناي وجود برگرفته ميشود. سورن كييركگور فيلسوف مسيحي دانماركي، گابريل مارسل و كارل ياس پرس از نخستين اگزيستانسياليستها و فيودورداستايفسكي نويسنده و فيلسوف روسي، فرانتس كافكا نويسنده مجارستاني، فريدريش نيچه فيلسوف و شاعر آلماني در قرن نوزدهم و مارتين هايدگر وژان پل سارتر در قرن بيستم بر تأثير اين مكتب و سه عنصر شناختهشدهي اگزيستانسياليستها «وجود (بودن) انتخاب، تعهد» پرداختهاند.
ژان پل سارتربا تأثير از اين فيلسوفان، جريان اگزيستانسياليسم ادبي را در آثار خود ازجمله كتاب اگزيستانسياليسم يا مكتب انسانيت به راه انداخت. سارتر در توضيح مكتب انسانيت يا (اصالت بشر) به خوانندگان شرح داده است: شايد كه خوانندگان كتاب به ارتباط كتاب انسانيت يا اگزيستانسياليسم ترديد ورزند، جمع اين دو كلمه در نظر آنان عجيب جلوه كند، انسانيت در نظر ما مفهوم خاصي را داراست، سعي خواهم كرد تا اين مفهوم با بياني ساده و واضح روشن شود و كيفيتي كه انسانيت در قلمرو اگزيستانسياليسم به خود ميگيرد، آشكار گردد.
ژان پل سارتر در اين كتاب كوشيده است، علاوه بر تعريف انسان اگزيستانسياليست، شناخت ماهيت و كيفيت انساني (سبقت هستي بر ماهيت) رسالۀ دفاعيه خود را با ذكر دلايل و براهين نقل كند تا از خود در برابر قضاوتهاي ناآگاهانه، سوءنيتها، اتهامات سخيفي كه از سوي كاتوليكها، عيسويها، كمونيستها وماركسيست ها و بسياري از حزبها متوجه او بود دفاع كند و حقيقت اگزيستانسياليسم را آشكار نمايد، ژان پل سارتر در مقدمهي كتاب مينويسد: وظيفهي من اين است تا از كتاب اگزيستانسياليسم دفاع كنم و اين وظيفه مشوق من در اين راه گشته است.
ژان پل سارتر در بخشهاي كتاب، اگزيستانسياليسم و ارتباط انسانيت با اگزيستانسياليسم را با زباني ساده و روان تجزيه و تحليل مينمايد، او با ذكر جملهاي شرح آموزندهاي از شناخت انسان ميدهدانسان، آيندهي انسان است، انسان چيزي نيست بهجز آنچه خودش ايجاد كرده است، در عالم دانايي چيزي وجود ندارد و انسان همان خواهد بود كه خود ايجاد كرده است و يا خود طراحي كرده است. با جملهاي از مارتين هايدگر فيلسوف آلماني، انسان را تنها عامل در هستي خود تلقي ميكند «انسان از همان آغاز وجود داشته است و در اثر برخورد در جهان ظاهر گشته است و پس از آن موفق به تسخير خود گشته است. »
ژان پل سارتر جبر و موانع را از پيش پاي انسان برميدارد و مسئوليت تام و تمام را بر عهدهي انسان ميگذارد. به اين سبب او را مسئول اعمال خود، مسئول هوس خود نيزميداند. در فصل هاي ديگر اين كتاب، سارتر به دفاع از رساله و مكتب اگزيستانسياليسم پرداخته است، بهطور مثال خطاب به عيسويان كه خط سير اگزيستانسياليسم را در مسير يأس، پوچگرايي و بي خدايي ميدانند، ميگويد: «الحاد» در فلسفهٔ اگزيستانسياليسم مفهومي كه قصد انكار آفريننده را در برگرفته است به خود نميگيرد، اگزيستانسياليسم ميگويد: به فرض كه آفريننده و اين تصور كه ما وجود آفريننده را ميپذيريم وجود نميداشت، چيزي جابهجا و دستخوش تغيير نميگشت، بلكه نظريه ما بر اين است كه ماجرا بر اين كيفيت پايان مي يابد، انسان بايد خودش را دريابد، با خويشتن آشنا گردد و يقين داشته باشد از هيچ جانب وسيله نجات براي او نيست و هيچچيز قادر به فاصله افكندن بين او وهستي نخواهد بود، به اين سبب انسان ناچاراست كه وجود خويش را دريافته و درك كند.
كتاب اگزيستانسياليسم علاوه بر آنكه انسان اگزيستانسياليست را از ماهيت، تفكر و قوانين خود آگاه مي سازدو به انسان آزادي ميدهد تا مقصد و مبدأ اصلي خود را كه چگونه بايد زندگي كند را نشان دهد، بر فلسفه ي ايدئاليسم وماتريالسيم قد راست ميكند وبراي خود مكتب و سيستم تازهاي ميسازد.
اگزيستانسياليسم يا مكتب انسانيت به ترجمهي جواهرچي موثقترين ترجمهي اين كتاب است كه چاپ اول در پنج هزار نسخه در سال ۱۳۴۴، چاپ دوم در سال ۱۳۴۵ و چاپ سوم آن در سال ۱۳۴۸ به خوانندگان عرضه شده است. از ديگر ترجمه هاي اين كتاب مي توان به ترجمهي مصطفي رحيمي در انتشارات نيلوفر اشاره نمود.
جهت خريد آنلاين كتاب ميتوانيد به كتابفروشي كاواك مراجعه نماييد.