كتاب سيماي زني در ميان جمع
اثر هاينريش بل
خريد كتاب سيماي زني در ميان جمع
جايزهي نوبل ادبيات
با اينكه يازده اثر او همرده با بهترينها قرارگ رفته است، اثري كه باعث شد بل در سال ۱۹۷۲ جايزهي نوبل ادبيات را براي كمك به بازسازي ادبيات آلمان دريافت كند در آمريكا چندان موفق نشد توجهها را به خود جلب كند. در ميان برندگان جايزهي نوبل، سولژنيتسين، بكت و حتي نرودا بيشتر به مذاق آمريكاييها خوش آمدند. رمانهاي متعدد بل در كنار نمايشنامهها، داستانها و مقالات او برايش شهرت و محبوبيت قابلتوجهي در اروپاي شرقي و غربي به همراه داشتهاند.
صدسال تنهايي
اثر جديد او، سيماي زني در ميان جمع، از جانب كميسيون جايزهي نوبل بهعنوان خلاقانهترين اثر بل لقب گرفت. اين رمان بهاندازهي رمانهاي خارجي ديگر، مانند صدسال تنهايي، صميمي و غني است. اين رمان از يك اثر هنري عالي بسيار فاصله دارد و بههيچوجه نميتوان آن را از نظر ادبي با صدسال تنهايي برابر دانست اما ميتوان گفت كه مملو از احساسات قوي انساني است كه آن را همتراز بهترينها ميكند. بايد بلافاصله ذكر شود كه بل به سبب حساسيتي كه نسبت به شخصيتهاي زن داستانهايش دارد معروف است. در ميان نويسندگان مرد آمريكايي تنها جان آپدايك است كه در اين مورد شبيه به بل عمل ميكند.
به نظر ميرسد تصميم بل براي اينكه زني را در ميان شخصيتهاي كتاب جديدش بگذارد او را از سادگي داستان وار و پرحرارت و كنايههاي وزيني كه در رمانهاي پيشين او شاهد بوديم، آزادكرده است. شايد اينطور باشد كه لحن صريح و شهواني و اخلاق احساساتي زنان نيروي ادبي بل را آزاد كرده است؛ نيرويي كه خشم بل نسبت به مردان الماني و جامعهي مردسالار اغلب از بروز آن جلوگيري ميكرد.
عقايد يك دلقك
بل شايد در اين رمان زيادهگويي كرده باشد و همهچيز را با تفصيل بيشازحد تعريف كرده باشد اما درگيري چنداني با سبك ندارد. براي يكبار هم كه شده مرور گذشته و وجود فلش بكهاي متعدد سبب ايستايي سير داستان در زمان حال نميشود. داستان برخلاف آنچه منتقدين از «عقايد يك دلقك» و «بيليارد در ساعت نه و نيم» ميگفتند، سير آزادي دارد و شلوغ نيست.
طرح داستان از عمد بر مبناي موضوعي پيشپاافتاده و مربوط به زندگي معمولي نوشتهشده است. لني، زني ۴۸ ساله، خانهاش را در جريان توقيف اموال از دست ميدهد و بااينكه تمام مدت را با اجارهنشيني سر ميكند اما بازهم نميتواند طلبكاران را راضي نگاه دارد. لني بيوه است. تنها پسرش به خاطر كمك به او و به جرم جعل اسناد در زندان است. حال كه ديگر درامد پسرش هم نيست لني نميتواند روز را به شب برساند.
در المان نوين، كارهاي نامنظم و درهمبرهم لني، خونسردي و بيقيدياش در پول درآوردن و نگهداري اموال چندان عادي نيست. صاحبخانه از خانهاي كه لني در آن اقامت دارد پول چنداني به جيب نميزند. مستأجرهاي ديگر همهكارگان خارجي هستند. در چنين فضايي صاحبخانه بهصراحت گفته كه «كمونيسم كه نه؛ ولي مردم ممكن است هزار جور حرف ديگر بزنند.» اصلاً اهميتي ندارد كه لني تمام عمرش را همينجا زندگي كرده، اهميتي ندارد كه صاحبخانه را سي سال است كه ميشناسد، اهميتي ندارد كه هنگام غسل تعميد پسر لني كه حملهي هوايي شد نوهي او پدرخواندگي پسرش را پذيرفت. زمانه عوض ميشود. آدمها نسبت به هم وفادار نميمانند. هميشه فقط پول درآوردن مهم بوده و بس. حالا از هر راهي ميخواهد باشد. حالا ديگر بايد احمق باشي تا به چرندياتي مثل احترام، عشق و خيرخواهي اهميت بدهي. حتي اگر در شهر كاتوليكي مثل كُلن زندگي كني.
مردم پشت سر لني او را بيبندوبار خطاب ميكنند. او درخواست ازدواج مردهاي زيادي را رد كرد و حالا كه لني با مرد تركي كه به او خانه اجاره داد وارد رابطه شده از حسادت شروع كردند به بگفتن از او؛ اما برخلاف استعداد بالايي كه لني در جذب مردان دارد، (كه بُل آن را نوعي زيبايي معصومانه ميداند، نشاني از زيباييهاي معنوي، نه هوسراني) او در پنجاه سال زندگياش تنها چهار معشوق داشته است و بخش زيادي از داستان هم در همين باره است.
نخستين خواستگار لني كشته شد و هرگز فرصت پيدا نكرد از او خواستگاري كند. او هفدهساله بود و بااينكه لني هم مشتاق بود اما او خجالتيتر از آن بود كه در اينجور مسائل عجله كند. همسر او سه روز بعد از عروسي كشته شد و عشق حقيقي لني و پدر فرزندش، در تصادفي احمقانه جانش را از دست داد.
جذابيت رمان بل در جزئيات بيپايان و دوستداشتني دنيايي است. رمان تركيبي است از معمول و غيرمعمول. بل با دنبال كردن زندگي لني درگذر نيمقرن تاريخ آلمان، رماني مينويسد و در آن انسانيت را، يا به قول خودش «معصوميت ذاتي انسان» را گرامي ميدارد؛ معصوميتي كه زير بار سياستها، جنگ، افسردگي و انفجار دستنخورده باقي ميماند.
جهت خريد آنلاين كتاب به وبگاه كتابفروشي كاواك مراجعه نماييد.