معرفي كتاب ناتور دشت

معرفي انواع كتاب با موضوعات مختلف

معرفي كتاب ناتور دشت

۱۵ بازديد

معرفي كتاب ناتور دشت

اين رمان بي‌نقص نيست

خريد كتاب ناتور دشت

اولين نقد درباره‌ي كتاب ناتور دشت در روزنامه‌ي نيويورك‌تايمز نوشته شد. نقد اثري كه پديده‌اي جهاني و يكي از محبوب‌ترين كتاب‌هاي تمام زمان‌ها شد.

اين نقد توضيح مختصري درباره‌ي داستان مي‌داد و چندين بار درباره‌ي طولاني بودن داستان شكايت مي‌كرد، اما درنهايت نتيجه مي‌گرفت كه كتاب ارزش دوباره خواندن را دارد.

تايمز چندي بعد، نقد ديگري درباره‌ي اولين رمان جي. دي. سالينجر منتشر كرد، نقدي با لحن ستايشگر و پر از اشتياق، درحالي‌كه آن را پروژه‌اي مخاطره‌آميز خواند كه با موفقيت به انجام رسيده است. منتقد اين‌طور بيان مي‌كرد:

«تعبير آقاي سالينجر از گفتار نوجوانان فوق‌العاده است. شوخ‌طبعي دروني او، تكرارها، اصطلاحات عاميانه، ناسزاها و تأكيدات، همگي كاملاً درست و به‌جا هستند. با يقين مي‌توان گفت كه زندگي شما به دو بخش قبل و بعد از مطالعه‌ي كتاب تقسيم خواهد شد و شما به زماني مي‌انديشيد كه هولدن را نمي‌شناختيد؛ چرا كه شخصيت هولدن با وجود شكست‌هايش بسيار دل‌نشين است.»

اين نقد، مقالات احساسي، ستايش‌هاي بيش‌ازحد و همچنين راه يافتن به ليست «بهترين كتاب‌هاي قرن بيستم» و شناخته شدن به‌عنوان يكي از بهترين‌ها در تاريخ ادبيات، كتاب را بيش از آنچه مي‌بايد اعتبار بخشيد.

اما ناتور دشت از يك رمان بي‌نقص بسيار فاصله دارد. جنيفر شوسلر در سال ۲۰۰۹ بيان مي‌دارد: «آن تكرارها بسيار خسته‌كننده هستند.» معلمي كه شوسلر با او مصاحبه كرد اين‌طور مي‌گويد: «قرار است هولدن كافيلد نمونه‌ي نوجواني باشد كه همه‌ي ما بتوانيم با او ارتباط برقرار كنيم، اما در واقعيت ما شكل او حرف نمي‌زنيم يا در مورد مسائل اين‌گونه فكر نمي‌كنيم.»

اين حرف‌ها ناراحت‌كننده است اما حقيقت دارد. نقدي در ۱۶ جولاي ۱۹۵۱ در رپابليك چاپ شد كه تمام شكايات و گله‌هايي كه خوانندگان رمان ممكن است داشته باشند را پيش‌بيني كرده بود. منتقد، آن آل. گودمن، ضمن آنكه مي‌نويسد كتاب «فوق‌العاده» است، با نوشتن متن زير سالينجر را از نقطه‌ضعف‌هاي رمانش آگاه مي‌كند:

«كتاب در كل نااميدكننده است؛ صرفاً نه به اين دليل كه دائماً خواننده مي‌پندارد كتاب بازسازي موضوعاتي است كه خود نويسنده در گذشته با آن‌ها درگير بوده است، بلكه اين توصيفات بيش‌ازحد شخصيت اصلي داستان از خودش است كه خواننده را به ستوه مي‌آورد…»

در طول ۲۷۷ صفحه، خواننده از اظهارنظرها، تكرارها و خامي او خسته و كسل مي‌شود. از نويسنده‌اي مانند سالينجر با آن استعداد غيرقابل‌انكار مخاطب قطعاً انتظار بيشتري دارد…

اين كتاب ابتدا در سال ۱۳۴۵ توسط نشر مينا و با ترجمه‌ي احمد كريمي به چاپ رسيد. در دهه‌ي هفتاد محمد نجفي ترجمه‌ي ديگري از آن ارائه داد. در سال‌هاي اخير نيز نشر ميلكان اين كتاب را با ترجمه‌ي آراز بارسقيان به چاپ رسانده است.

اين كتاب با مشخصات ديگر نيز از طريق لينك‌هاي زير قابل دستيابي مي‌باشد:

كتاب ناطور دشت |مترجم : احمد كريمي حكاك | انتشارات علمي و فرهنگي

ناطور دشت | مترجم : آراز بارسقيان | انتشارات ميلكان

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.